منتقدان عینک دودی خود را تمیز کنند

 

 

سنجش ترازوی عدالت در جشن منتقدان  

امین خرمی

1) سینما در همه جای دنیا هنری ایدئولوگ است که جهان بینی جامعه مبدع و تولید کننده آثار سینمایی را در گام نخست به مخاطبان داخلی و در قدم های بعدی به مخاطبان بین المللی صادر می کند. حتی سینمای هالیوود با تمام عرض و طولش به ایدئولوژی آمریکا - هر چند از دید ما منفی و طرد شده - وامدار است. شاید نکته سنجان و ریزبینان، سریعا قلم خود را تیز کرده باشند و سینمای مستقل نیویورک را در برابر این ادعا قرار دهند و عنوان کنند که تولیدات این جریان سینمایی در بسیاری از موارد با ایدئولوژی کشور آمریکا در تعارض است. در این نکته شکی وجود ندارد اما نباید نادیده گرفت که کمک های دولتی در سینمای نیویورک به هیچ وجه در اختیار هنرمندان سینمای آمریکا قرار نگرفته و نمی گیرد و آنها برای ساخت آثارشان که در مخالفت با سیاست های کشور مبدع خودشان است باید از طریق وام و یا اسپانسر به تولید فیلم هایشان اقدام کنند. برای همین سینما در کشوری مانند آمریکا هنری حرفه ای با تمام معنای ناب این کلمه است.

2) در کشور ما اما؛ نهاد صنفی خانه سینما که خود را به عنوان مرجعی مستقل از بدنه ارشاد که وظیفه اش به عنوان سازمان متولی اجرای دغدغه های دولتی است می داند، بر سر دو راهی استقلال و هم عرضی با سیاست های فرهنگی؛ مدت هاست که حیران است! نماد بارز این حیرانی نیز در جشن هایی قابل رصد است که این نهاد صنفی در برابر جشن های سینمایی دولتی قد علم می کند و با حرکت خلاف در جهت معیارهای آن رویداد دولتی سعی در اثبات متفاوت بودن خود به عنوان یک نهاد مستقل دارد. در حالی که باز هم باید اعتراف کرد که ما حتی در شیوه تقلید خود از یک الگو، صرفا به تقلید سطحی بسنده کرده ایم و عمق را رها کرده ایم. سینماگران و متولیان این نهاد صنفی زمانی می توانند به سیاست ها، انتخاب ها و نحوه برگزیده شدن آثار سینمایی در جشنواره های دولتی اعتراضی داشته باشند که خود با هزینه شخصی، جذب اسپانسر و یا مشارکت بخش خصوصی و بدون اتکا به کمک های نهادهای دولتی دست به تولید آثار سینمایی بزنند و با برگزاری جشن هایی برای آن تولیدات اعتراض خود را با سیاست های جشنواره های دولتی به شکل مدنی و منطقی اعلام کنند. نه اینکه هنرمندان عضو این نهاد صنفی با سوبسیدها و امکانات سخت افزاری دولتی به ساخت فیلم اقدام کنند و با این حساب باز هم به سیاست های دولتی و ایدئولوژی نگاه جامعه به مخالفت برخیزند! حداقل از جامعه نخبه و هنرمند سینما چنین برخوردی انتظار چنین رفتاری نمی رود اما خب چیزی است که پیش آمده، می آید و با ادامه این روش احتمالا خواهد آمد.

3) سالهاست که شاهد برگزاری موازی دو جشن سینمایی فیلم فجر و خانه سینما هستیم، هر بار هم جشنواره فیلم فجر بعد از برگزاری شاهد انتقادهای برخی اهالی نهاد صنفی خانه است که سیاست ها و برگزیدگان آن را زیر سوال می برند و عنوان می کنند که در مراسم جشن خانه سینما حق هنرمندان پایمال شده را با داوری اصولی، منطقی و به دور از سلیقه های شخصی و نگرش های به اصطلاح جهت دار به آنها باز می گردانند. کاش حداقل این ادعاها جامه عمل به خود می پوشید اما هر بار با برگزاری جشن خانه سینما باز هم اغلب همان برگزیدگان فیلم فجر به جوایز این نهاد صنفی می رسند و بالاخره معلوم نمی شود که کدام حق بر اساس آن داعیه ها پایمال شده بود که اکثر برگزیدگان با برگزیدگان فیلم فجر یکسان هستند. اینجاست که این سوال پیش می آید وقتی داوران فیلم فجر از بدنه همان سینماگران و منتقدانی هستند که در خانه سینما هم عضویت دارند بالطبع نمی توانند دارای دو نظر باشند، و در فیلم فجر یک گروه فیلم و در جشن های خانه سینما تعداد دیگری از آثار به عنوان آثار برتر انتخاب کنند، چرا که با این دوگانگی بیشتر از احقاق حق پایمال شده آرای شخصی خود را که با این تشابه نشان از عدم اعمال نظرهای متولیان جشنواره ای دولتی می دهد به زیر سوال می برند.

4 ) این درست همان اتفاقی است که شب گذشته در مراسم جشن منتقدان خانه سینما برای برگزیدگان اتفاق افتاد. باز هم "جدایی نادر از سیمین" که در فیلم فجر با 12 کاندیداتوری در بخش های مختلف یکه تاز، اغلب جوایز منتقدان را هم درو کرد و خدا می داند اگر کیمیایی برای فرصت دادن به جوانان فیلم خود را از داوری انجمن منتقدان بیرون نمی کشید تا چه حد قرابت این جشن با فیلم فجر می توانست شبیه به هم باشد! هر چند داوران انجمن منتقدان خانه سینما باز هم نشان دادند که متاسفانه شناگران قابلی نیستند که در موج به وجود آمده در برابر فیلم مرهم بتوانند به نحوی بر خلاف جریان آب شنا کنند تا لااقل در بحث به وجود آمده درباره حمایت ساخت این فیلم توسط معاونت سینمایی و ادعای کارگردان این اثر درباره عدم حمایت آن نهاد به نوعی به برگزیده شدن این فیلم در جشن منتقدان بپردازند که سنگینی کفه ترازو باز هم با "جدایی نادر از سیمین" فرهادی نباشد!

5) راستی در پایان یک سوال از داوران انجمن منتقدان لازم است پرسیده شود و آن اینکه دوستانی که داوری های فیلم فجر را جهت دار و سلیقه ای عنوان می کنند چرا در داوری بر حق خود حتی اشاره ای به فیلم هایی چون "راه آبی ابریشم"، "آسمان محبوب"، "سیزده ۵۹"، "آقا یوسف"، "آلزایمر"، "سفر سرخ" و ... نکردند که بعد از پایان جشنواره فجر داعیه نادیده گرفته شدن حق این فیلم ها جهت دریافت سیمرغ های متعدد بلورین داشتند؟ به هر حال این آثار در همان جشنواره فجر با داوری سلیقه ای یک سیمرغ گرفتند اما در جشن عادلانه نهاد صنفی خانه سینما حتی نامی از برخی شان برده نشد؟ کاش می شد جوابی برای این پرسش پیدا کرد ... کاش منتقدان خانه سینما عینک دودی خود را برای لااقل برای جشن شخصی شان با دقت بیشتری پاک کنند تا فیلم های مورد نظرشان در عمل دیده شود و حق شان پرداخت شود و باز هم کاش... کاش... و کاش...!

انتهای پیام// ج ح