کیمیایی در سینمای 30 سال اخیر درجا می زند. روی هر فیلم جدید او (که اصلاً هم جدید نیستند)
می بینیم که او در فضای 30، 40 سال پیش در چنبره رضا و چاقو و رفاقت گیر کرده است
اینکه کسی درگذر زمان به وابستگیهایش بچسبد، به خودی خود نه تنها بد نیست، بلکه قابل تحسین است. اما اینجا بحث ما ساخت فیلم سینمایی است.
اینجاست که آن وابستگیها سبب میشود که این همه سال، کیمیایی فیلم بسازد و بویژه نقش اولهایش جوانها باشند؛ اما این جوانها بیشباهت به آدمهای توی خیابان، مانند 40سال پیش حرف بزنند، راه بروند، جهانبینی داشته باشند و عمل کنند. به همین دلیل است که کیمیایی در جرم، قید به روز شدن را زده و به همان چیزی بازگشته که در 30 سال گذشته بوده است، البته همیشه کوشیده ورسیون به روز شده این تفکرات را نشان دهد ولی هیچ گاه هم موفق نبوده است. او قصه مکررش را به زمان واقعی آورده است تا کمی قابل باورتر جلوه کند تا لباس و زبان و سکنات نقش اولش، در تمامی این سالها، این قدر غیرقابل باور و تصنعی نباشد. (به یاد بیاورید صحنههای آدمهای کیمیایی را در فضاهای لوکس شهری و کافیشاپها و...) حالا کیمیایی، راحت، همان قصه دهها بار گفته شدهاش را تکرار میکند. گیریم که حتماً (روی حتماً تأکید دارم) در مصاحبههایش از نقد اجتماعی و لحن تند و پرداختن به شرایط اجتماعی و عدالت و... سخن خواهد راند. اما چه کنیم که راه به جایی نمیبرد.
تماشاگر خاص سینما تا زمانی که کیمیایی خودش اصرار دارد با سه کلمه "رضا، چاقو و رفاقت" فیلم بسازد، امیدی ندارد و مجبور است نوستالژی دهه 40 و 50 را تکرار کند. تماشاگر عام همان میزان استقبالی را از جرم خواهد داشت که با تمامی فیلمهای این چند دهه کیمیایی خواهد داشت ، یعنی برخوردی تکراری به فیلمی تکراری. کیمیایی اگر زمانی قصد داشت پنجره ذهنش را باز کند تا هوایی بخورد، اگر جدای عکسها و خاطرات سیاه و سفید 30، 40 سال پیش، خواست دریابد که تماشاگر امروز سینمای ایران، چه کسانی هستند، نیازمند قدم زدن در خیابانهای امروز است (روی امروز تأکید دارم ) و بعد، نیازمند یک فیلمنامهنویس. حرفهای دوستان در باب سینمای غریزی و بیمنطق اما با حس و حال و گرم و پرشور، کیمیایی بزرگ را ، 30 سال از سینما عقب انداخته است. مشکل جرم، دوستان ناباب است!
کیمیایی در این فیلم حرف امروز را با زبان گذشته بیان می کند. این احتمال برای برخی ازتماشاگران مطرح می شود که چرافیلمساز این روش را برای ساخت فیلم خود انتخاب کرده است. مسعودکیمیایی ، فیلمساز اجتماعی است واین باعث شده که آقای کیمیایی به خوبی بتواند حرف امروز را به زبان گذشته بیان کند . کیمیایی فیلمسازی است که در فیلم هایش آیکون های فرهنگ ما را به شکل هنرمندانه ای عمده و نمایان می کند ؛ مسائلی نظیر غیرت و رفاقت و کاملاً در سینمای او جا می افتدو همین کدگزاری ها درفیلم های بعدی فیلمسازان دیگر اثرمی گذارد. اشاره او به همین مسائل در فیلم جرم درواقع هشدار فیلمساز به جامعه است